خلاصه داستان : پلیس خوب بودن همیشه به این معنی نیست که همه چیز را بر طبق کتاب و نوشته ها (قانون) پیش برد. وقتی داستان جرم و جنایت در لندن عوض می شود و قدرت به دست ترک‌ها و آلبانی‌ها می افتد، یک پلیس "خوب" چگونه باید جان سالم به در ببرد؟

خلاصه داستان : دو برادر پلیس، زیر سایه پدر خود که رئیس سابق پلیس است، باید درباره جنایتی که خود مرتکب شده اند تحقیق کنند ...

خلاصه داستان : زمانی که با نزدیک شدن به یک دزدی بزرگ، رئیس باند جنایتکاران مورد خیانت اطرافیانش قرار میگیرد، تمام قوای خیابانی خود و قاتلان را جمع میکند تا برایش بجنگند...

خلاصه داستان : سال ۱۹۸۳. داستان در مورد پسربچه بدبختی است که در انگلستان زندگی می کند. او بعد از یک دعوای خیابانی، با گروهی از نژادپرستان ولگرد آشنا می شود. آن ها تبدیل به بهترین دوستان او و حتی همچون خانواده جدیدش می شوند...

خلاصه داستان : داستان در مورد سال های نخست وزیری "مارگارت تاچر" می باشد که مردان فقط به دنبال س/ک/س، مواد، مشروب، تماشای فوتبال و مبارزه بودند...

خلاصه داستان : درقرن ۱۴ میلادی، شوالیه ها در حال انتقال یک جادوگر زن به صومعه می باشند، زیرا راهبان گمان می کنند ممکن است قدرت های این زن باعث شیوع طاعون سیاه شده باشد...

خلاصه داستان : یک زن که یک استخوان خنده دار برای ستون فقرات دارد

خلاصه داستان : داستان در مورد مردی بنام بنیامین است که بخاطر یهودی بودنش همیشه از سوی افراد مختلف مورد آزار و اذیت قرار میگیرد. اما بزودی او در می یابد که می تواند با فعالیت در ورزش بوکس، از خود دفاع کند ...

خلاصه داستان : گروهی از کشتی گیرهای سال 1980 مجبور می شوند برای اخرین بار لباس نبرد را برتن کنند تا از باشگاه محلی خود دفاع کنند و مانع بسته شدن آن شوند…

خلاصه داستان : پل پنی‌فدر دانشجوی بی‌آزاری در دانشگاه آکسفورد است که در رشته الهیات مشغول به تحصیل می‌باشد، او قربانی شوخی گروهی موسوم به باشگاه بالینجر شده و به علت دویدن بدون شلوار در محوطه‌ی دانشکده به ناحق محکوم به اخراج می‌شود...